دستامون پل یه رویاست روی دره یه خواهش

خواهشی از جنس بارون ، شاید اشتباهی فاحش

من به تو قلبمو دادم تو به من احساس عشقو

روی بوم هم کشیدیم ، رنگ التماس عشقو

***

چشم ما از جنس نور و توی شب رنگ ستاره

توی لحظه های پر درد ، رویِ بال غم سواره

با تموم این یه رنگی من و تو حادثه بودیم

پیش هم بودیم و اما سر به هم نسپرده بودیم

***

عاقبت دست زمونه این پلو از هم جدا کرد

مهتاب تنهای شب ها اسممو بازم صدا کرد

تو برو سفر سلامت من با خاطرات عجینم

تو ز من دوری و اما تو رو هر لحظه می بینم